کنایه از جوانمرد و بسیار بخش. (آنندراج از بهار عجم). سخی. کریم. مسرف. خراج. (ناظم الاطباء). آنکه گنج می بخشد: از آن عادت شریف از آن دست گنج بخش از آن رای تیزبین از آن گرز گاوسار. فرخی. خنیده به کلک و ستوده به تیر بدین گنج بخش و بدان شهرگیر. اسدی. آن شاه گنج بخش که از بیم جود او در کوه زر و سیم طبیعت نهان کند. مسعودسعد. گر ز کف گنج بخشش سایه افتد بر زمین در زمین افتد ز بذل گنج قارون اهتزاز. سوزنی. گنج بخشا یک دو حرف از مدح تو بر سه گنج شایگان خواهم گزید. خاقانی. چو شمشیر گیرد بود چون درخش چو می بر کف آرد شود گنج بخش. نظامی
کنایه از جوانمرد و بسیار بخش. (آنندراج از بهار عجم). سخی. کریم. مسرف. خراج. (ناظم الاطباء). آنکه گنج می بخشد: از آن عادت شریف از آن دست گنج بخش از آن رای تیزبین از آن گرز گاوسار. فرخی. خنیده به کلک و ستوده به تیر بدین گنج بخش و بدان شهرگیر. اسدی. آن شاه گنج بخش که از بیم جود او در کوه زر و سیم طبیعت نهان کند. مسعودسعد. گر ز کف گنج بخشش سایه افتد بر زمین در زمین افتد ز بذل گنج قارون اهتزاز. سوزنی. گنج بخشا یک دو حرف از مدح تو بر سه گنج شایگان خواهم گزید. خاقانی. چو شمشیر گیرد بود چون درخش چو می بر کف آرد شود گنج بخش. نظامی
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که در 21000 گزی شمال باختری سرکوهه و 13000 گزی شوسۀ زاهدان به زابل واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 300تن است. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
دهی است از بخش شیب آب شهرستان زابل که در 21000 گزی شمال باختری سرکوهه و 13000 گزی شوسۀ زاهدان به زابل واقع شده است. هوای آن معتدل و سکنه اش 300تن است. آب آن از رود خانه هیرمند تأمین میشود. محصول آن غلات و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)